سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهار - دیوان دل
و مردى از او خواست تا ایمان را به وى بشناساند ، فرمود : ] چون فردا شود نزد من بیا ، تا در جمع مردمان تو را پاسخ گویم ، تا اگر گفته مرا فراموش کردى دیگرى آن را به خاطر سپارد که گفتار چون شکار رمنده است یکى را به دست شود و یکى را از دست برود . [ و پاسخ امام را از این پیش آوردیم و آن سخن اوست که ایمان بر چهار شعبه است . ] [نهج البلاغه]
نویسنده : دیوان دل:: 84/1/3:: 1:42 عصر

این شعر رو جدید گفنم. شعرهای قدیمیم رو به تدریج اضافه می کنم.

 

آمده فصل بهار، فصل شکوفه و سار

     آمده بوی گل و عطر نفس های یار

 صدای ساز بلبل، پر ز نوای شادی است

     می سپرد قلب من به پیش دستان یار

 زمین خوشبخت کنون، مست زباران عشق

     ای ابر پاک بهار، بر دل تنگم ببار

 این دل من دشت نیست، کوه و دِه و سنگ نیست

     بهشت گمگشته ایست، در دل این روزگار

 خدای خورشید و مهر، خدای ماه و سپهر

     به عدل تو نباشد، جنگل بی جویبار

 قطره آبم دهی، جنگل و بستان دهم

     چنان که گل بشکفد، از دل این کوهسار

 مهر جهانت دهم، این دل و جانم دهم

     آتش و نور افکنم، سینه این شب تار

 خدای عشق زلال، یاور قلب بی بال

     وصال خواهم ز تو، آخر این انتظار

 دلبر زیبای من، عشق دل زار من

     بر گل رخسار تو، تشنه است این بوته زار

 در این جهنم دل، جان و تن من بسوخت

     خاکستر قلب من، منتظر مهر یار

 

(سه شنبه، 2 فروردین 1384)

 


موضوعات یادداشت



54928:کل بازدید
6:بازدید امروز
موضوعات وبلاگ
حضور و غیاب

یــــاهـو

لوگوی خودم
بهار - دیوان دل
جستجوی وبلاگ من
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان





لینک دوستان

اشتراک
 
آوای آشنا
بایگانی
تابستان 1384
بهار 1384
طراح قالب