زآن میوه خشکیده مپرس که چه بودی
کان شاخه بیمار تو بودی تو بودی
زآن لشگر مردار مپرس جای دشمن
کان قاتل سالار تو بودی تو بودی
این راه خطیر است مپرس علت آنرا
کان چاله پر خار تو بودی تو بودی
زآن شیشه بران مپرس جای معمار
کان سنگ گران بار تو بودی تو بودی
زآن بره گریان مپرس حال چوپان
کان گرگ چمنزار تو بودی تو بودی
زآن ساقه بی گل مپرس جای غنچه
کان نعره رگبار تو بودی تو بودی
زآن جام پر از می مده شفا و شربت
کان زهر جگر پار تو بودی تو بودی
بهر دل و این جان مشو مرهم و تیمار
کان چنگ دل آزار تو بودی تو بودی